نجمه آخرتی| هنوز نفهمیدم صدای قرآنی که هر نیمه شب در کوچهمان با عطر گریه میآمیخت از کدام خانه مهمان دلهایمان میشد. همان صدایی که هر شب قاریاش در ذهن کودکانهام به شکلی متولد میشد، قد میکشید و مینشست در کنار قرآن کوچک روی طاقچه که تنها یادگار پدربزرگ بود.
نمیدانم برای شما هم مانند من جالب است بدانید زندگی از دید یک مربی قرآن چگونه است. زندگی فرزانه علیاصغری ۳۱ساله که مربی حفظ قرآن کریم است و در رشته الهیات تحصیلاتش را تکمیل میکند این کنجکاوی را به خط پایان میرساند.
او که از اهالی خیابان سجادیه منطقه ماست و زندگی آرامش را در یکی از همین خانههای آپارتمانی میگذراند، میگوید: دخترم دو ساله بود که به دلم افتاد برای اجابت خواستهای ۴۰روز به زیارت حرم بروم و در همان روزها با دختری آشنا شدم که او نیز مرا با دورههای قرآنی که در حرم برگزار میشد آشنا کرد و آنجا نقطه آغاز علاقهمندی من به مربیگری قرآن بود.
او ادامه میدهد: پس از پیگیری متوجه شدم برای این کار باید دیپلم داشته باشم که البته به عشق رسیدن به این خواسته ام دیپلم هم گرفتم و پس از آن با آموزشهای مخصوص، مربی شدم. در ادامه حرفهایش با رضایت میگوید: پس از این مرحله از زندگیام قرآن پای مرا به دانشگاه هم باز کرد و در راه کسب علم به موفقیتهایی رسیدم.
مربی محله سجادیه میگوید: در واقع خواندن قرآن به لحن عربی و به شیوه پیامبراکرم (ص) انگیزهام را برای یادگیری قوت بخشید تا جاییکه در دارالقرآن در کلاسهای مختلف مانند احکام و ... شرکت کردم و هم اکنون نیز ۱۸جزءقرآن را به حافظهام سپردهام و امیدوارم سعادت ادامه این راه را داشته باشم.
مانند همیشه نمیتوانیم از محله و تاثیر همسایههای ساکن آن بر هم چشمپوشی کنیم. فرزانه در اینباره میگوید: پنج سال است که در این محله سکونت دارم. از همان ابتدای حضورم در این محله مساجد اطراف سجادیه را پیدا کردم و فعالیتم را به عنوان یک بسیجی در آنها آغاز کردم.
آموزش روانخوانی قرآن در مسجد قائم المهدی(عج) را به عهده من گذاشتند
چون دورههای آموزشی حفظ و روخوانی قرآن را گذرانده بودم آموزش روخوانی و روانخوانی قرآن برای بچههای مقطع راهنمایی و دبیرستان را در مسجد قائم المهدی (عج) به عهده من گذاشتند. علیاصغری ادامه میدهد: توفیقی از سوی خدا بود که ما دوره روانخوانی، روخوانی و حفظ را در ماه مبارک رمضان سال گذشته در مسجد قائم المهدی (عج) برگزار کردیم و استقبال خوبی هم از آن شد.
او صحبتهایش را جزئیتر میکند و از شکوفایی قرآن در محل سکونتش حرف میزند: ما در مجتمع شروین جلسه قرآن فاطمه زهرا (س) را برگزار میکنیم که من بنیانگذارش هستم.
هماکنون اعضای جلسه ۱۸تا۲۰نفر هستند که از ابتدا آموزشهای لازم به آنها داده شده و قادر به خواندن قرآن به لحن عربی هستند. فرزانه نقش محله را در رواج قرآن پررنگ میداند: این محلات هستند که در کنار هم شهر را میسازند و وقتی محلهها خودجوش و فعال باشند خود به خود قرآن رواج پیدا میکند.
علی اصغری در صحبتهایش گریزی به حمایت ارگانهایی مانند شهرداری میزند و میگوید: هنگام مراجعه به شهرداری متوجه برگزاری کلاسهای قرآنی شدم و توانستم عهدهدار آموزش قرآن در این کلاسها شوم.
علاوه بر فعالیتم به عنوان مربی در مسجد قائمالمهدی (عج) که استقبال خوبی از آن شد، در منزل نیز دوره حفظ جزء۳۰ را برای بچههای مقطع دبستان و راهنمایی دایر کردم و بچهها پس از مدتی توانستد جزء۳۰ را کامل حفظ کنند که پس از برگزاری این کلاسها در دهه کرامت از بچههایی که جزء۳۰ را حفظ کرده بودند از سوی شهرداری تقدیر شد.
حافظ قرآن محله سجادیه راههای زیادی را برای محلی شدن قرآن ارائه میدهد: اگر میخواهیم مردم با قرآن عجین شوند و قرآن مانند خون در رگهای محله جریان پیدا کند باید علاوه بر قرائت قرآن، در زندگی به دستورهای آن جامه عمل بپوشانیم تا آنطور که شایسته است قرآن تاثیرش را در زندگیمان بگذارد.
نقش معلمهای قرآن در این زمینه حساستر است و در صورت عمل به قرآن میتوانند به راحتی دیگران را نیز به آموختن مفاهیم قرآن و عملی ساختن آن در زندگیشان تشویق کنند.
فرزانه علیاصغری از برکت قرآن اینگونه یاد میکند: در جلسات دورهای قرآن علاوه بر آموزش و خواندن قرآن، صندوق قرضالحسنه نیز داریم که در آن علاوه بر وام هفتگی، وام ماهیانه نیز به اعضا اعطا میشود.
صحبت که به اینجا میرسد علیاصغری با لبخند میگوید: گرچه مبلغ وامها ناچیز است، اما برای راهاندازی کار مناسب است، مثلا وام ماهیانهمان که مبلغ ۵۵۰هزار تومان است، قسط آن فقط ماهی ۱۵هزار تومان و وام هفتگیمان که مبلغ آن صد هزار تومان است قسط آن هفتهای هزار تومان است که البته نه تنها اعضای جلسه بلکه هر یک از هممحلهایها که بخواهد میتواند به عضویت صندوق در بیاید.
او حرفش را دنبال میکند: علاوه بر این، جلسات قرآن ما به محلی برای حل و فصل مشکلات اهالی و دیدوبازدید از یکدیگر تبدیل شده است و همه اینها از برکات قرآن است. کلام آخر او با تشکر از خداوند به پایان میرسد: در جایجای زندگیام قرآن را حس میکنم و خدا را شاکرم که قرآن را سر راهم قرار داد.
* این گزارش پنج شنبه، ۲۹ فروردین ۹۲ در شماره ۳۰ شهرآرامحله منطقه ۱۲ چاپ شده است.